ماه می تابید وصدای خنده هایشان دیوانه ام میکرد...

ساخت وبلاگ

یک جماعت علاف دیشب هرهر توی کوچه میخندیدند و فوتبال بازی میکردند ایضا!! سویشرتم را انداختم تنم وزیپش را تا خرخره بالا کشیده و با جین ابی و تیشرت توسی ام تیپم را کامل نمودم... خوب که موهایم را شانه زدم کتانی هایم را پا کردم واز در زدم بیرون.. ا نصف راه را رفته بودم که دلشوره ی عجیبی وجودم را گرفت...اگر تحویلم نگیرند؟اگر بچه ننه صدایم کنند؟همان سوت قدیمی را بکار بستم که باعث شد نصفشان سیخ شده وبهم خیره شوند... 

بر خلاف انتظارم کلی ازم تحویل گرفتند:))

+مچ پام بدجور درد میکنه... کیست که بفهمد کبودی اش جگر سوز است؟!!

ماه می تابید وصدای خنده هایشان دیوانه ام میکرد......
ما را در سایت ماه می تابید وصدای خنده هایشان دیوانه ام میکرد... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : arayan153 بازدید : 205 تاريخ : جمعه 30 مهر 1395 ساعت: 2:47